جوان آنلاین: اینجا خبری از بانک، کارمزد و سودهای سنگین نیست. وامها نه از سر اجبار، که با دل و نیت خیر داده میشوند. صندوق خانوادگیای که حالا پس از چهار دهه، همچنان با همان انرژی و نیت اولیه ادامه دارد و بار زندگی خیلیها را به دوش کشیده. اینجا قصه محبتهایی است که بیسروصدا، زندگی میسازند.
صندوقی که ۴۰ سال است دلها را به هم نزدیکتر کرده است
در روزگاری که فشارهای اقتصادی، نوسانات تورم و افزایش بیرویه هزینههای زندگی بر دوش خانوادهها سنگینی میکند، هنوز هم هستند کسانی که با نیت خیر، مهر و محبت و همدلی را به جای بهره و سود و حسابگریهای دقیق مینشانند. حکایت صندوق خانوادگیای که حالا ۴۰ سال از تولدش میگذرد، یکی از همین حکایتهاست؛ یک حرکت جهادی مردمی که نشان میدهد مهر، اگر در دل بنشیند، میتواند کوه را هم جابهجا کند.
آغاز راه؛ یک میهمانی ساده، یک فکر بزرگ
۴۰ سال پیش، در یک دورهمی ساده و صمیمی خانوادگی، ۱۰ نفر از اعضای فامیل تصمیم گرفتند کاری متفاوت انجام دهند. هر کدام هزار تومان گذاشتند تا با قرعهکشی، یک نفر بتواند وامی کوچک بگیرد و مشکلی از مشکلاتش را حل کند. شاید آن روزها هیچکس فکر نمیکرد این حرکت کوچک به یک نهاد حمایتی قدرتمند و پایدار در دل خانواده تبدیل شود. طولی نکشید اعضای صندوق با درک عمیقتری از عدالت و انصاف، سیستم قرعهکشی را کنار گذاشتند و طرح جدیدی پیاده کردند. هر کس زودتر وام قبلیاش را تسویه کند، زودتر هم وام بعدی را خواهد گرفت. این تغییر ساختار، انگیزهای مضاعف برای نظم، مشارکت و همکاری ایجاد کرد.
از ۱۰ نفر تا ۳۵۰ نفر؛ صندوقی به وسعت دلهای یک فامیل
امروز، این صندوق با ۳۵۰ عضو فعال و مبلغ وامهایی تا سقف ۶۰ میلیون تومان، همچنان با همان روحیه اولیه اداره میشود. مدیر صندوق، حاج رضا، مردی ۷۵ ساله، بزرگ خانواده از نسل طلایی وفاداری و تعهد، هنوز با همان دفتر و ماشینحساب قدیمیاش امور را پیش میبرد. نه تنها هیچ کارمزدی برای این مسئولیت نمیگیرد، بلکه معتقد است: «این کار، کار برای رضای خداست؛ آدم وقتی میبینه یه جوونی خونهدار میشه یا یه دانشجو درسشو ادامه میده، انگار دنیا رو بهش دادن.»
پسران حاج رضا هم دوشادوش پدر، بدون هیچ چشمداشتی، امور مربوط به حسابوکتاب و نقلوانتقالها را به عهده گرفتهاند. همه اینها فقط برای دلخوشی فامیل، برای حفظ آبرو و برای ساختن آیندهای روشنتر.
روایتهایی از برکت صندوق
وقتی پای صحبت اعضای صندوق مینشینی متوجه میشوی این فقط یک «وام خانوادگی» نیست؛ اینجا صحبت از زنجیرهای از مهر، امید و نجات از بنبستهاست.
لیلا خانم، خانه دار با سهم ۵۰ هزار تومانی: «من چند سال پیش تو شرایطی بودم که فقط ۵۰ هزار تومن سهمیه ماهانه میدادم، ولی با همون تونستم وام بگیرم و سهم پیش خونهرو جور کنم. الان تو خونه خودمم. اگه اون موقع اون پول به دادم نمیرسید، الان هنوز مستأجر بودم.»
علی، ماشیندار شدن برای کارآفرینی: «من یه وانت دستدوم گرفتم با وامی که از صندوق گرفتم. کار باربری کوچیک راه انداختم. الان نه تنها خرج خودمو درمیارم، بلکه یه شاگرد هم دارم. خدا خیر بده حاج رضا رو.»
زهرا، دانشجوی مهندسی: «ترم آخر بودم، پول شهریه نداشتم. خجالت میکشیدم بگم. ولی حاج رضا خودش تماس گرفت گفت صندوق هنوز سهمیه دانشجویی داره، بیا بگیر. با همون شهریه رو دادم، فارغالتحصیل شدم. الان تو یه شرکت مهندسی کار میکنم.»
محسن و الهام، از داماد شدن تا جهیزیه گرفتن: «با وام صندوق هم خرج عروسیمونو دادیم، هم جهیزیه رو جور کردیم. فکر نمیکردیم با این شرایط بشه بدون قرض و بدهی عروسی بگیریم ولی شد. فقط با همراهی فامیل.»
صندوق؛ فراتر از پول، نزدیککننده دلها
فرزندان نسل جدید که وارد این صندوق شدهاند، میگویند موضوع صندوق، فقط بحث مالی نیست. حس همخانوادگی، دیدارهای ماهانه، خبر گرفتن از حال هم، شنیدن شادیها و غصهها موجب شده همه احساس کنند عضوی از یک شبکه قوی حمایتیاند؛ چیزی که در این روزگار، کمتر پیدا میشود.
وقتی خیر عمومی هدف اصلی است
صندوق خانوادگی حاج رضا شاید در ظاهر فقط یک الگوی ساده مالی مشارکتی باشد، اما در واقع الگویی موفق از عدالت اجتماعی در مقیاس کوچک و اقتصاد مقاومتی مردمپایه است. بدون وابستگی به نهادها، بدون مجوزهای پرهزینه، بدون کاغذبازی، اما با یک چیز مهم: اعتماد. اگر هر فامیل یا محلهای چنین نگاهی داشته باشد، شاید نیاز به خیلی از وامهای سنگین بانکی و بدهیهای طاقتفرسا نباشد. شاید گرههای زیادی با دستان خود مردم، آنهم با لبخند و رضایت باز شود.